آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست ! پس برادر ( و خواهر ) خوبم ؛ برای جانبازی در راه آرمانها بیاموز که در این سیاره رنج صبورترین انسانها باشی . سید شهیدان اهل قلم "سید مرتضی آوینی"
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
|
حضرت علی (ع) می فرمایند :
« مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »
هر كسی كه سخنش کثرت یافت، اشتباهاتش زیاد میشود
و هر كس خطایش زیاد شد، حیایش كم میگردد
و هركس حیایش كم شد، ورعش كم میشود
و كسی كه ورعش كم شود، قلبش میمیرد
و هر كس قلبش مرد، به آتش وارد میشود .
:: موضوعات مرتبط:
خودم ,
,
:: برچسبها:
حضت علي ,
حيا ,
ورع ,
,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
|
وحيد جليلي: آويني نه از هيمنه پوشالي روشنفكري ميترسيد و نه از زخمزبانهاي خوديها
شهيد آويني آدم خودساختهاي بود و از خدا ميترسيد، بنابراين از هيچ كس ديگر نميترسيد، نه از هيمنه و سيطره پوشالي روشنفكري ميترسيد و نه حتي از زخمزبانهاي خوديها ...
به گزارش خبرنگار فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، ميزگردي با عنوان «جريانشناسي ديدگاه هاي شهيد آويني» شب گذشته با حضور وحيد يامينپور، پژوهشگر و مدرس دانشگاه؛ وحيد جليلي، منتقد و كارشناس فرهنگي و علي جعفري، دانشجوي دكتراي رسانه در راديو گفتوگو برگزار شد.
وحيد جليلي، كارشناس و منتقد فرهنگي در خصوص ويژگيهاي مختلف آويني نكاتي را بيان كرد كه در متن ذيل صحبتهاي كامل اين منتقد آورده شده است.
:: موضوعات مرتبط:
مقالات و مطالب بدرد بخور ,
,
:: برچسبها:
شهيد آويني ,
وحيد جليلي ,
جريان شناسي آويني ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
:: ادامه مطلب ...
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
|
در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه زمین حرام بود و چهار ماه رجب، ذیالقعده، ذیالحجه و محرم، زمان حرام ... یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم میجنگیدند، تا وارد ماه حرام میشدند، جنگ را موقتا تعطیل میکردند. اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه ی خیمه ی فرمانده ی قبیله، پرچم سرخی بر میافراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که جنگ پایان نیافته است... آنها که به کربلا میروند، میبینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ آرامش مرگ سایه افکنده است... اما می بینند که بر قبه ی آرامگاه ح س ی ن (علیه السلام) ، پرچم سرخی در اهتزاز است ...
دکتر علی شریعتی
baghemalakout.blogfa.com/
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
امام حسين ,
شريعتي ,
پرچم سرخ ,
جنگ ,
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
|
وقتی حسین در صحنه است اگر در صحنه نیستی هر کجا خواهی باش ، چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب. "دكتر شریعتی"
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
حسين (ع) ,
دكتر شريعتي ,
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
نویسنده : علی
تاریخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391
|
مادر هر کاری کند، اهل خانه هم یاد میگیرند؛
حتی اگر شهید شود…
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
|
نویسنده : علی
تاریخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391
|
آتش میگیرم…
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 28 بهمن 1390
|
وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند ، یک زندگی به پایان می رسد.
وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند ، یک زندگی آغاز می شود.
تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
تخم مرغ ,
زندگی ,
تغییر ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
|
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 28 بهمن 1390
|
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای!
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ،
گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست؟
گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای!
گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ،
گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 28 بهمن 1390
|
از لقمان پرسیدند تو که گوسفندچران بودی حکمت را از کجا به دست آوردی؟
گفت:(( از راه امانتداری،راستگویی،سکوت از گفتن آنچه به دردم نمیخورد.((
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
لقمان حکیم ,
حکمت ,
امانتداری ,
راستگویی ,
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
|
نویسنده : علی
تاریخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390
|
از شمع سه گونه کار می آموزم
می گریم و می گدازم و می سوزم
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
:: برچسبها:
شمع ,
|
امتیاز مطلب : 159
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390
|
مراقب افکارت باش که آن گفتار خواهد شد
مراقب گفتارت باش که آن رفتار خواهد شد
مراقب رفتارت باش که آن عادت خواهد شد
مراقب عادتت باش که آن شخصیت خواهد شد
مراقب شخصیتت باش که آن سرنوشت خواهد شد
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
نویسنده : علی
تاریخ : سه شنبه 25 بهمن 1390
|
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 24 بهمن 1390
|
وارد خانه ی فاطمه شد
سلام دخترم ، حال علی چطور است؟
اشک به گونه های بانو پناه آورد...بغض از دیروز رهایش نمی کرد...پدر جان شما همیشه پس از سلام حال علی را می پرسیدید چه شد که دیروز این چنین نکردید؟
_ دیروز از سفر که باز می گشتم روی مرکب لحظه ای خوابم برد ...من بی وضو نام علی را نمی برم....
*****
سوره ی روی تو هر صبح که در کوچه تلاوت می شد
هر نگاهی گذرا هم به تو می خورد عبادت می شد
http://www.najvabesabkema.blogfa.com/
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
:: برچسبها:
علی ,
زهرا ,
رسول الله ,
|
امتیاز مطلب : 156
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
|
نویسنده : علی
تاریخ : دو شنبه 24 بهمن 1390
|
|
نویسنده : علی
تاریخ : یک شنبه 23 بهمن 1390
|
آخر، این قرن ِ زمستانی
به سر میرسد
و سر میرسد
آنکه باید …
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
|
نویسنده : علی
تاریخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390
|

تو
تنها
ولی امر تمام سلول هایم هستی...!
مقام معظم دلبری...!
http://darbbehesht.blogfa.com/
:: موضوعات مرتبط:
خودم ,
,
|
امتیاز مطلب : 116
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
|
نویسنده : علی
تاریخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390
|
روزی یکی از سربازهایی که نگهبان سلول من بود ، سوال کرد:
تو را برای چه گرفتند ؟
اسلحه داشتی ؟
جواب دادم : بلی .
پرسید : چند تا داشتی ؟
جواب دادم : دو ، سه تا .
گفت : مارکش چه بود ؟
جواب دادم : خودکار بیک !
“خاطره ای از دکتر علی شریعتی"
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
دکتر شریعتی ,
اسلحه ,
خودکار بیک ,
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
|
نویسنده : علی
تاریخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390
|
آفرینش را جز او مقصود نیست/ پاک دامن تر زاو موجود نیست
میلاد نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)
و امام صادق علیه السلام
گرامی باد

:: موضوعات مرتبط:
خودم ,
,
|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390
|
مرداب از رود پرسید : چگونه زلال شدی ؟
رود گفت :
من گذشتم ... تو نیز بگذر ... !!!
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
مرداب ,
رود ,
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 15 بهمن 1390
|
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
|
امتیاز مطلب : 102
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 12 بهمن 1390
|
پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت : (( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد . پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت. نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید . پیرزن با ناراحتی کفت: (( خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟))
خدا جواب داد :
)) بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی((
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
همه شب نماز خواندن،همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه سر وپابرهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به گفته باز کردن
شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف کردن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
به حضور قلب ذکر خفی و جلی گرفتن
طلب گشایش کار ز کارساز کردن
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نااميدي در بسته باز کردن
شیخ بهایی
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
پیرزن و خدا ,
شیخ بهایی ,
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 7 بهمن 1390
|
با مدعی بگویید؛
اول، نماز حسین،
بعداً عزای حسین.
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
مدعی ,
نماز حسین ,
عزای حسین ,
|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
|
نویسنده : علی
تاریخ : چهار شنبه 2 بهمن 1390
|
زمانهی عجیبی است.
برخی امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را!
میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند،
اما امام حاضر را باید فرمان ببرند!
و کوفیان، عاشورا را اینگونه رقم زدند!
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
امام حاضر ,
کوفیان ,
امام گذشته ,
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
|
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 11 دی 1390
|
دکتر شریعتی :

ما می بینیم که پیغمبر اسلام در ۲۳ سال رسالتش ،
اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد ؛
به تدریج مطرح کرد : اول مسئله توحید را طرح کرد
و تا ۳ سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود :
(( قولوا لا اله الا الله تفلحوا ))
خوب ، نماز چیست ؟ هنوز نمی خوانند !
روزه چیست ؟ هیچ !
حج ؟ اصلا ندارد !
زکات ؟ اصلا !
قید و بندی ، حدودی ، عملی ؟ اصلا
یک چیز فقط فکری است همین است که بتها را
در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم.
بنابر این کسانی که در ۳ سال اول مسلمان شدند
و به توحید معتقد شدند و مردند ،احتمالا « شرابخوار » بودند ،
« نماز نخوان » ، « روزه نگیر » ، « حج نکن » ، و .... بودند
بعد از اینها در سال هفتم ، هشتم حجاب مطرح می شود ؛
یعنی بعد از هجده ، نوزده ،بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند.
همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند ؟
از همان مکه نمی گوید که
« آهای مردم ، آهای ملت ، آهای عرب ها ،
تا به توحید معتقد می شوید ، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد »
! نه ! کی ؟ در سال های آخر بعثتش مسأله شراب را مطرح می کند .
محمد (ص) گفت :
((فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما))
یعنی گناه دارد و نیز برایتان منفعتی دارد ؛
اینطور نیست که من آدم متعصبی باشم ،
ارزشش را ندانم و نفهمم ؛ نخیر ، قبول هم دارم ، درست ! اما زیانش بیشتر است .
شنونده در برابر چه کسی قرار می گیرد ؟ یک آدم روشنفکر که شعور دارد ،
تعصب ندارد و شراب را ، به صورت تابویی ،جنی ،
غولی نجس ، و متا فیزیکی و غیبی تلقی نمی کند ؛
اما به خاطر اینکه زیان های اجتماعی و انسانی زیاد دارد ،
در عین حال که منافعش را هم قبول دارد و می شناسد ، نفی اش می کند .
آدم حرف او را گوش می دهد ؛
اما هیچکس حرف آن ملایی را که می گوید ، « موسیقی حرام است » ،
ولی اصلا نه در عمرش موسیقی شنیده
و نه اگر بشنود می فهمد ، گوش نمی دهد !
ای کسی که می گویی « غنا» حرام است ،
اصلا تو می فهمی « غنا » چیست ؟
اصلا تو این را که این موزیک حماسی است
یا ملی است یا علمی است ، تشخیص می دهی ؟!
موسیقی هزار شعبه دارد ، تاریخ دارد ، نقش های گوناگون دارد ،
بنابراین وقتی که تو فتوا می دهی « حرام است » ، هیچکس گوش نمی کند ؛
برای اینکه تو نمی فهمی که چیست
:: موضوعات مرتبط:
مقالات و مطالب بدرد بخور ,
,
:: برچسبها:
شریعتی ,
دعوت پیامبر ,
غنا ,
ملا و موسیقی ,
|
امتیاز مطلب : 106
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
|
نویسنده : علی
تاریخ : یک شنبه 10 دی 1390
|
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش
نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد
نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد
چه سیبهای قشنگی
حیات نشئه تنهایی است
و میزبان پرسید
قشنگ یعنی چه ؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
و نوشداروی اندوه ؟
صدای خالص کسیر می دهد این نوش
و حال شب شده بود
چراغ روشن بود
و چای می خوردند
چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی
چه قدر هم تنها
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار یعنی
..........عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
و چه فکر نازک غمناکی
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
و گر نه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد.
و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.
و عشق صدای فاصله هاست.
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.
نه. صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند. و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر
همیشه عاشق تنهاست...
سهراب سپهری
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
:: برچسبها:
سهراب سپهری ,
عاشق ,
دچار ,
ماهی ,
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
|
نویسنده : علی
تاریخ : شنبه 9 دی 1390
|
عارفي را پرسيدند:
روي نگين انگشترم چه حک کنم
که وقتي شادم به آن بنگرم و هر وقت غمگين هستم ، به آن نظر کنم...
گفت : حک کن
مي گذرد..
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
عارف ,
نگین انگشتر ,
حک ,
,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : علی
تاریخ : سه شنبه 9 دی 1390
|
قصه ی استاد حسین انصاریان و شراب فروش
یک بار زمان شاه وارد یک مشروب فروشی شدم، با همین عبا و عمامه! دیدم سر تمام میزها مشروب است، یک عدهای مشغول نوشیدن و یک عدهای مست هستند و یک عدّه تازه نشستهاند.
من که وارد شدم صاحب کافه گفت: آقا اشتباه آمدهاید!
گفتم: نه برادر، اشتباه نیامدهام، آدرس گرفتم و درست آمدم، مگر اینجا فلان کافه نیست؟
گفت : چرا ! گفتم: پس من درست آمدم. گفت: فرمایشی دارید؟
گفتم: یک کلام!
برو به ادامه ی مطلب... 
:: موضوعات مرتبط:
مقالات و مطالب بدرد بخور ,
,
:: برچسبها:
استاد حسین انصاریان ,
شراب فروش ,
امر به معروف ,
نهی از منکر ,
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
:: ادامه مطلب ...
|
نویسنده : علی
تاریخ : شنبه 8 دی 1390
|
با هر هوسی به تاب و تب افتادیم
از صبح رمیدیم و به شب افتادیم
دیروز من و تو بهتر از امروز است
ما از خودمان نیز عقب افتادیم
میلاد عرفان پور
:: موضوعات مرتبط:
شعرکده ,
,
:: برچسبها:
عرفان پور ,
میلاد ,
تاب و تب ,
,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
|
نویسنده : علی
تاریخ : یک شنبه 8 دی 1390
|
حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد ،
این کشتی روی قطره اشکی مقدس
که برای حسین )علیه السلام( ریخته می شود ، میگذرد...
"علامه جعفری رحمت الله علیه"
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
علامه جعفری ,
اشک بر حسین ,
کشتی نجات آدمیان ,
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 7 دی 1390
|
دکتر شریعتی :
«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی
در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر
تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛
اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید
و سوم - که از همه تهوع آور بود-
اینکه در آن سن و سال، زن داشت.
!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه
زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
و تازه فهمیدم که :
خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد
دیگران ابراز انزجار می کند که
در خودش وجود دارد.
:: موضوعات مرتبط:
شنیدنی ,
,
:: برچسبها:
دکتر شریعتی ,
خاطره ,
کچل ,
,
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 222
:: کل نظرات : 83
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 552
:: باردید دیروز : 119
:: بازدید هفته : 754
:: بازدید ماه : 2706
:: بازدید سال : 16931
:: بازدید کلی : 157271
|